معمولی بودن خیلی هم خوب است
معمولی زیستن از آن هم بهتر
این را تنها کسانی میفهمند که هرگز معمولی که هیچ زیر معمولی بودند
یک زندگی عادی داشتن شاید کسالت بار
اما یک زندگی غیر عادی و بد داشتن بدون شک زجر آور است
این را از منی بشنوید که زندگی عادیی نداشتم!
خیلی دارم سعی میکنم قوی باشم
ناامید نشوم و فکر کنم که هنوز دنیا شگفتیی برای من در چنته اش دارد
دیشب باران میبارید
لباس پوشیدم و به رسم پدری
که بابا همیشه دوست دارد زیر باران قدم بزند
بیرون رفتم
صورتم را بالا گرفتم و گفتم
ببین باران میبارد
سالهاست باریده و بعد ها هم خواهد باراید
دنیا همواره نعمت هایش را تکرار خواهد کرد پس نترس از تنهایی
ناامید نباش
شاید که با نسیمی دیگر بارانی نسیب تو و زندگیت شود
نمیدانم این دلداری ها واقعی است یا...
ولی دوست دارم حرف های خودم را باور کنم
به یک استیصال غریبی رسیدم
احساس عمیق تنهایی دارم اما کسی که عمیقا بتوانم دلبسته اش باشم هم در زندگیم نیست
روانشناسم حرف هایم را با خمیازه بدرقه میکند
در حالی که تنها انتظاری که از او میرود خوب شنیدن من در قبال هزینه ایست که به او پرداخت میشود
گاه حتی بعضی چیزها را به یاد نمیاورد
اما در میانه ی همه ای بدبختی ها احساس سبکی هم دارم
از گفتن هرچه بود
از عریان شدن و از فهمیدن این که اینها چیز غریبی نیست
هست و تو باید به بودنش عادت کنی ببینی و خودت را با تمام این آسیب ها یک مرحله بالاتر ببری
ولی درد عمیق من تنهایی است
تنهایی به مفهوم نبودن آدم ها نیست
نبود یک پناهگاه که وقتی به یادش بیاوری تبسم روی لبهایت بشکفد
.: Weblog Themes By Pichak :.
